نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





  


تنهایم مگذار ...
اگرچه من سهره ی خوش آواز ارزوهایت نباشم
اما هزاران آواز برایت خواهم خواند
از عشق مجنون وار

تنهایم مگذار...
اگرچه من فرشته خوش سیمای خوابهای جوانیت نباشم
اما هزاران مهربانی برایت به ارمغان خواهم آورد
فرشته وار

تنهایم مگذار...
اگرچه من بر قله های فتح عشق هیچ کمانی نشانه نگرفته ام
اما هزاران نشان ایثار از هستی ام برایت به یادگار خواهم گذاشت
آرش وار

تنهایم مگذار...
اگرچه من داستانهای زیبایی ز سرنوشت خویش ندارم
اما هزاران داستان برایت خواهم گفت از زیباییهای روزگار
افسانه وار

تنهایم مگذار...
تا به آواز عشق
و سیمای مهربانی
و ایثار وجود
و به افسانه هایم
مرا بیازمائی
و آنگاه
تو هر آنچه هستی باش
همین که هستی برای من کافی است... 

 

[+] نوشته شده توسط سعید در 17:53 | |







دلم را تهدید کردم

که انقدر بهانه ات را نگیرد....

وگرنه

میدهم دوباره بسوزانیش....

[+] نوشته شده توسط سعید در 11:57 | |







 


من همون تنهاترینم که دلم رو به عشق تو سپردم

تو همون امید بودنی که به امید تو هنوز نمردم

 

من همون خیلی دیوونم که همیشه عاشقت میمونم

تو همون معشوق نابی که روز و شب اسمتو میخونم

 

من همون خسته ترینم که دیگه طاقت دوریتو ندارم

تو همونی که آرزومه دست تو دست گرم تو بذارم

 

من همون دریای دردم که میخوام دورت بگردم

تو همونی که اگه بخندی منم با خنده هات میخندم
 
 

من همون عاشق ترینم که اگه بخوای واست میمیرم

تو همون فرشته نجاتی که یه روز میای و نمیذاری من بمیرم

 

من همون بدون ماهم که حتی ستاره هم ندارم

تو همون ماه و ستارم که با تو دیگه هیچی کم ندارم

 
 
 
 
ILOVE YOU
MARYAM AM 

[+] نوشته شده توسط سعید در 16:41 | |







 


[+] نوشته شده توسط سعید در 14:18 | |







 


نوازشم کن


من واقعی‌‌ترین مرد افسانه‌های تو ام ،


فرقی‌ نمی‌‌کند کجا ،


آغوش تو


هر جا که باز شود


با شکوه‌ترین قصرِ دنیا ‌ست


قصری که تنها بانویش تویی ...



" دوستت دارم "           

 

[+] نوشته شده توسط سعید در 14:6 | |







...دلواپس تو

                   برای خوبیهایت                   

برای دستانت

و نگاهی که مالا مال از احساس است

برای سادگی هایت

و لبخند مهربانت

که پر از محبت است

برای چشمانت

برای صدایت

برای خودت

برای شنید نت، افکارت

برای آسمان

که بی تو کم رنگ است

باور کن

دلم تنگ است

دوست دارم مریمم


[+] نوشته شده توسط سعید در 13:41 | |







عشق تو

 


[+] نوشته شده توسط سعید در 16:13 | |







چه زیباست

 

چه زیباست باتوبودن

زیرباران ترانه خواندن
باتمنای نگاهت،
با صدای آشنایت ،
بی غم پاییز بودن.
تا ثریا عشق را فریاد کردن
دستهایم گرم دستان تو بودن،
تا سحر بیدار بودن،
همخانه ی مهتاب بودن،
بادلت همراه بودن،
با نگاهت یار بودن،
با نوای خنده هایت شاد بودن،
گرم از مهر تو بودن،
درکنارت شعر گفتن...
از سرآغاز تا سرانجام
باتوبودن،
باتوماندن،
با تو مردن.

عشق از نگاه عکاسان

 

[+] نوشته شده توسط سعید در 15:49 | |







سخته

 

چقدر دوری سخته...

مخصوصا واسه کسی که قد جون دوسش داری.

چقدر سخته که جای خالیشو ببینی و هیچی نتونه یادشو از ذهنت ببره.

اونوقته که قدرشو می دونی و همینطور که بغض گلوتو گرفته از خدا می خوای که

هیچ وقت جای خالیشو نبینی و نبودشو حس نکنی.

نبودن و نداشتن هاست که به ما فرصت میده، قدر بودن ها و داشته هامون رو بدونیم.


[+] نوشته شده توسط سعید در 14:2 | |







تقدیم به

 تقدیم به صاحب چشمانی که آرامش قلب من است


و صدایش دلنشین ترین ترانه من است:

از بودنت برایم عادتی ساختی که

بی تو بودن را باور ندارم

چه خوب شد که به دنیا آمدی...

و چه خوب تر شد که دنیای من شدی

همیشه با من بمان و بدان که

تا بیکران عـــشـــق ...

*عاشقانه دوستت دارم*

[+] نوشته شده توسط سعید در 13:57 | |







جز عشقت

 ارامش وجود من بودن در اغوش زنانه توست...

 

بگذار حسودان هرچه ميخواهند بگويند...

جز تو و عشق تو...

تموم دنيا پر...


 


[+] نوشته شده توسط سعید در 13:53 | |







...وقتی

....وقتی از همه دنیا ناراحتم

فقط تو میتونی ارومم کنی؛

...اما وقتی تو ناراحتم میکنی

تموم دنیام نمیتونه ارومم کنه


[+] نوشته شده توسط سعید در 11:31 | |







...خدایا

...برای تو

...برای چشمهایت

...برای من

برای این همه درد

...برای ما

...برای این همه تنهایی

کاش؛

خدا کاری کند؛

...کاش


[+] نوشته شده توسط سعید در 11:22 | |







בلـم مـے خـواב عـاشـِقــ...

בلـم مـے خـواב בوسـِشـ בاشـتـﮧ بـاشـمــ و בوسـَمـ בاشـتـﮧ بـاشـِﮧ

בلـم مـے خـواב اذیـَتـِشــ کـُنـمــ

سـَرمـــ בاב بـِزنـِﮧ

בلـم مـے خـواב لـبــِـ בریـا بـاهـاشــ قـَבمـــ بِـِـزنــَمــ

בلـم مـے خـواב בسـتـامـو بـگیـرهـ تـو בسـتـاشــ و بـگـﮧ :

بـבون تـو ، مـ ے مـ ے ر مـ...

בلـم مـے خـواב وقـتـے בلـم غـصـﮧ בارهـ،

مـحـکـمــ بـغـلـمـ کـنـﮧ و بـهـمــ بـگـﮧ کـﮧ בیـگـﮧ

نـبـایـב تـکـے، غـصـﮧ هـامـو بـﮧ בوشــ بـکـشـمــ .

بـایـב بـا اون تـقـسـیـمـ کـنـمــ.

בلـم مـے خـواב بـﮧ خـاطـر ایـنـکـﮧ بـهـشــ نـگـفـتـمــ کـجـامــ،

نـگـران بـشـﮧ...

زنـگــ بـزنـﮧ و بـا عـصـبـانـیـتــ بـگـﮧ :

آخـﮧ مـعـلـومـ هـسـتــ تـو کـجـایـے בیـوونــﮧ؟

نـمـے گـے مـن مـیـمـیـرمـ از نـگـرانـے؟

בلـم مـے خـواב خوابــ بـב بـبـیـنـمـ

بـتـرسـمـ

و یـهـویـے خـوבمـو گـم کـنـم تـو اون آغـوشــ اطـمـیـنـان بـخشــ و عـشـقــ واقـعـیش

בلـم مـے خـواב تـو یـﮧ مـکـان عـمـومـی،

بـلـنـב بـخـنـבمـ

اونـمـ آرومـ کـنـار گـوشـمــ بـگـﮧ : ایـنـطـورے نـخنـב ...

בوســ בارم خـنـבه هـاتــ فـقـط واسـﮧ خـوבمــ بـاشـﮧ. فـقـط مـن . قـولـ بـבهـ...

ILOVE YOU


[+] نوشته شده توسط سعید در 11:17 | |







نازدانه ی دلم



همه رفتند ...


همه آرام می آیند و آرام می روند

بی آنکه بدانند چطور شیشه دل را می شکنند.

همه می روند ...

بی آنکه نگاهی به عقب اندازند که من ... که تو ...

که همه ما پشت پنجره چشم به راه ایم.

همه می روند ...

نازنینم اما من همیشه با تو می مانم

تا پشت پنجره به انتظارم ننشینی

با تو می مانم تا پنجره غم گرفته دلت را شاد کنم

من در کنارت هستم

سرت را بر شانه ام بگذار

من می مانم ...


[+] نوشته شده توسط سعید در 11:0 | |







چى به پات بریزم

توی دنیا چی می خوای که به پاهات بریزم؟

همه هستیمو من به سر و پات بریزم

لب پر خنده می خوای،بیا لب هام مال تو

چشم پر گریه می خوای،هر دو چشمام مال تو

بیا تا برات بگم،من وجودم مال توست

بزار تا فدات بشم،من غرورم مال توست

اگه بازیچه می خوای،بیا قلبم مال تو

اگه رودخونه میخوای،سیل اشکام مال تو

چرا من بی تو بمونم،نمی دونم،نمی تونم

واسه زندگی کردن تورو می خوام،خوب می دونم

تو بدون عشقم تو هستی،برا من زندگی هستی....


[+] نوشته شده توسط سعید در 10:54 | |







طاقت بیار....

طاقت بیار طاقت بیار تووی این روزای انتظار

 

طاقت بیار طاقت بیار توو سردی شبای تار

 

طاقت بیارو قلبت رو به دست تنهایی نده

 

فانوس چشماتو ببخش به این شبای غمزده

 

روزای خوب رو جا نذار توو سختیای روزگار

 

بخاطر منم شده طاقت بیار طاقت بیار

 

زمزمه رسیدن پشت سکوت جاده ها

 

چندتا قدم مونده فقط بخاطر خدا بیا

 

خسته ای کوله بارتو روی شونه های من بذار

 

راه زیادی اومدیم طاقت بیار طاقت بیار

 

نگو شکستی نگو بریدی منم مثل تو دلم گرفته

 

باید بمونیم طاقت بیاریم توو روزگاری که غم گرفته


[+] نوشته شده توسط سعید در 10:38 | |







عشق و آرامش

استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم داد می‌زنیم؟ چرا مردم هنگامى كه خشمگین هستند صدایشان را بلند می‌كنند و سر هم داد می‌كشند؟

شاگردان فكرى كردند و یكى از آنها گفت: چون در آن لحظه، آرامش و خونسردیمان را از دست می‌دهیم.

استاد پرسید: این كه آرامشمان را از دست می‌دهیم درست است امّا چرا با وجودى كه طرف مقابل كنارمان قرار دارد داد می‌زنیم؟ آیا نمی‌توان با صداى ملایم صحبت كرد؟ چرا هنگامى كه خشمگین هستیم داد می‌زنیم؟


شاگردان هر كدام جواب‌هایى دادند امّا پاسخ‌هاى هیچكدام استاد را راضى نكرد...

سرانجام او چنین توضیح داد: هنگامى كه دو نفر از دست یكدیگر عصبانى هستند، قلب‌هایشان از یكدیگر فاصله می‌گیرد. آنها براى این كه فاصله را جبران كنند مجبورند كه داد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، این فاصله بیشتر است و آنها باید صدایشان را بلندتر كنند
.

سپس استاد پرسید: هنگامى كه دو نفر عاشق همدیگر باشند چه اتفاقى می‌افتد؟


آنها سر هم داد نمی‌زنند بلكه خیلى به آرامى با هم صحبت می‌كنند.

چرا؟ چون قلب‌هایشان خیلى به هم نزدیك است. فاصله قلب‌هاشان بسیار كم است
.

استاد ادامه داد: هنگامى كه عشقشان به یكدیگر بیشتر شد، چه اتفاقى می‌افتد؟


آنها حتى حرف معمولى هم با هم نمی‌زنند و فقط در گوش هم نجوا می‌كنند و عشقشان باز هم به یكدیگر بیشتر می‌شود.

سرانجام، حتى از نجوا كردن هم بی‌نیاز می‌شوند و فقط به یكدیگر نگاه می‌كنند
!

این هنگامى است كه دیگر هیچ فاصله‌اى بین قلب‌هاى آن‌ها باقى نمانده باشد


[+] نوشته شده توسط سعید در 14:7 | |







تقدیم به مریمم

چشای من،پرخواهش نگاه تو،یه نوازشه برای این دل دیونه؛

دلم برات،پر میکشه صدات واسم ارامشه،نگات واسم نم بارونه؛

دوست دارم دلم،میگیره بی تو بی هوا؛

هرلحظه قلب من،میشکنه بی تو بی صدا؛

عشقت تو خونمه،قلب تو قلب منه؛

هرجاتو هر نفس،دل واسه تو میزنه؛

کی غیر تو عزیزم،همه حرفامو میدونه؛؟

اشکامو کی میفهمه،غم چشمامو میخونه؛

عشقت کار خدا بود،که تورو به دلم داده؛

دنیا منو فهمیدو،مهرت به دلم افتاده؛

دوست دارم دلم،میگیره بی تو بی هوا؛

هرلحظه قلب من،میشکنه بی تو بی صدا؛

عشقت تو خونمه،قلب تو قلب منه؛

هرجاتو هر نفس،دل واسه تو میزنه؛


[+] نوشته شده توسط سعید در 14:2 | |







فریاد کن مرا

 

 

دلم امشب بشدت گرفته ؛ این شعر رو چند ساعت هست که دارم پشت سر هم با صدای خود احمد شاملو گوش میدم و هربار نکته ی جدیدی ...

همه ی حرف من این سروده است ...

تقدیم می کنم به همه ی عزیزانی که حال و هوایی همچون من دارند ...


اشک رازیست

لبخند رازیست

عشق رازیست

اشک آن شب لبخند عشقم بود

 

قصه نیستم که بگویی

نغمه نیستم که بخوانی

صدا نیستم که بشنوی

یا چیزی چنان که ببینی

یا چیزی چنان که بدانی...

من درد مشترکم

مرا فریاد کن.

 

درخت با جنگل سخن می گوید

علف با صحرا

ستاره با کهکشان

و من با تو سخن می گویم

 

نامت را به من بگو

دستت را به من بده

حرفت را به من بگو

قلبت را به من بده

 

من ریشه های ترا دریافته ام

با لبانت برای همه لبها سخن گفته ام

و دست هایت با دستان من آشناست

 

در خلوت روشن با تو گریسته ام

برای خاطر زندگان

و در گورستان تاریک با تو خوانده ام

زیباترین سرودها را

زیرا که مردگان این سال

عاشق ترین زندگان بودند

 

دستت را به من بده

دست های تو با من آشناست

 

ای دیر یافته با تو سخن می گویم

بسان ابر که با توفان

بسان علف که با صحرا

بسان باران که با دریا

بسان پرنده که با بهار

بسان درخت که با جنگل سخن می گوید

زیرا که من

ریشه های تو را دریافته ام

زیرا که صدای من

با صدای تو آشناست.


زنده یاد ، احمد شاملو


[+] نوشته شده توسط سعید در 20:35 | |







صادقانه

 
من هرچه کنند،
جز در هوای تو دم نخواهم زد
اما، من به دانستن از تو نیازمندم،
دریغ مکن،
بگو هر لحظه کجایی چه می کنی؟
نا بدانم آن لحظه کجا باشم، چه کنم؟
 


 


[+] نوشته شده توسط سعید در 20:29 | |







منتظر

منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم

 

در چشمانت خیره شوم

 

دوستت دارم را
بر لبانم جاری کنم

 

منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم

 

سر رو شونه هایت بگذارم….از عشق تو…..

 

از داشتن تو…اشک شوق ریزم

 

منتظر لحظه ی مقدس که تو را در اغوش بگیرم

 

بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم

 

وبا تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هدیه کنم

 

اری من تورا دوست دارم

 

وعاشقانه تو را می ستایم

[+] نوشته شده توسط سعید در 15:33 | |







مریمم

مریمم!

ﻣﻦ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﺷﻢ ﺩﻧﯿﺎ ﯾﮏ "ﻣﻦ " ﮐﻢ ﺩﺍﺭﺩ

ﺗﻮ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﺷﯽ ﻣﻦ ﯾﮏ " ﺩﻧﯿﺎ" ﮐﻢ ﺩﺍﺭﻡ


[+] نوشته شده توسط سعید در 15:21 | |







اغوشت...

آغوش تو...

علم را زیـر سوال مے برد !

آنقدر آرامم مے کند ...

کـہ هیـچ مُسکنے ...

جــایش را نمے گیرد..

 


[+] نوشته شده توسط سعید در 15:14 | |







جان...

هیــچ چیز دلنشین تر از این نیست که:
مدام نامت را صدا بزنم…
با یک علامت سؤال”؟”
و “تـــو” با حوصله جواب بدهی…
جـــــان دلـــــم!؟


[+] نوشته شده توسط سعید در 14:25 | |







ممنون

سلام مریمم

مرسی که بهم سر زدی.

دوست دارم گل من

ILOVE YOU


[+] نوشته شده توسط سعید در 14:21 | |







زمانی


 
زمانی که جلوی تلفن های عمومی صف می کشیدند

عشق ها با ارزشتر بود

از این روز ها که

پشت خطی ها صف می کشند.

[+] نوشته شده توسط سعید در 20:48 | |







منم...

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد


آدم هــآ دو دسـتـه انـد :



" دوسـتـت دارم هــآ "

و ...

" مـنـم هـمـینـطـورهــآ " ... !!
 
 
دوست دارم مریمم

[+] نوشته شده توسط سعید در 20:38 | |







ویژه



براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد


دلم از نبودنت پر است.


آنقدر که اضافه اش از چشمانم میچکد...

 


[+] نوشته شده توسط سعید در 20:36 | |







بوسیدن تو

و

درخت هم که باشی

من

دارکوبی می شوم

...

که هفتاد و سه بار

در دقیقه

تو را می بوسد......

[+] نوشته شده توسط سعید در 20:35 | |







اشوب نگاه تو

چشمانم به نگاهت حسودی می کنند

و نگاه مشتاق و تشنه تو

به دستان گریزان من

ناگسستنی است..

چقدر خستگی ناپذیرست...

آشوب نگاه تو..


 


[+] نوشته شده توسط سعید در 20:33 | |







!!!!

برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید


هوای دو نفره داشتن،


نه ابر میخواهد،


نه باران،

نه یک بعد از ظهر پائیزی،


کافیست حــواسمان به هم باشد، همین ...

[+] نوشته شده توسط سعید در 20:33 | |







LOVE MMMM

 


[+] نوشته شده توسط سعید در 20:28 | |







MMM

 

 

M

&

S

 

ILOVE YOU

MARYAM


[+] نوشته شده توسط سعید در 20:18 | |







شرط عشق

دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.

نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.

بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.

مرد جوان عصا زنان به عیادت نامزدش می رفت و از درد چشم می نالید.

موعد عروسی فرا رسید.

زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهرهم که کور شده بود.

همه مردم می گفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.

۲۰سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت،

مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود.
همه تعجب کردند.

مرد گفت: من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم.

 

شرط عشق شرط عشق


[+] نوشته شده توسط سعید در 20:17 | |







وقتی کسیو دوست داری...

 
به راستی دوست داشتن چه زیباست، این طور نیست؟

 

وقتی کسی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می‌شود.

 


وقتی کسی را

  

دوست دارید، در کنار او که هستید، احساس امنیت می‌کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می‌کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می‌روید احساس غرور می‌کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، تحمل دوری‌اش برایتان سخت و دشوار است.
وقتی کسی را دوست دارید، شادی‌اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی‌اش برایتان سنگین‌ترین غم دنیا ست.
وقتی کسی را دوست دارید، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است.
وقتی کسی را دوست دارید، شیرین‌ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده‎اید.
وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید برای خوشحالی‌اش دست به هرکاری بزنید.
وقتی کسی را دوست دارید، هر چیزی را که متعلق به اوست، دوست دارید.
وقتی کسی را دوست دارید، در مواقعی که به بن‌بست می‌رسید، با صحبت کردن با او به آرامش می‌رسید.
وقتی کسی را دوست دارید، برای دیدن مجددش لحظه شماری می‌کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید از خواسته‌های خود برای شادی او بگذرید.
وقتی کسی را دوست دارید، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می‌دهید.
وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید به هرجایی بروید فقط او در کنارتان باشد.
وقتی کسی را دوست دارید، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید.
وقتی کسی را دوست دارید، تحمل سختی‌ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می‌شوند.
وقتی کسی را دوست دارید، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد.
وقتی کسی را دوست دارید، به همه چیز امیدوارانه می‌نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می‌شمارید.
وقتی کسی را دوست دارید، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می‌کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، واژه تنهایی برایتان بی‌معناست.
وقتی کسی را دوست دارید، آرزوهایتان آرزوهای اوست.
وقتی کسی را دوست دارید، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید.


 

 

 

 

 

 

 


[+] نوشته شده توسط سعید در 20:15 | |







کاش بودی...

كاش بودي تادلم تنها نبود تا اسير غصه فردا نبود

 

 

 

كاش بودي تا براي قلب من زندگي اينگونه بي معنا نبود

 

كاش بودي تا لبان سرد من قصه گوي غصه غمها نبود

 

كاش بودي تا نگاه خسته ام بي خبر از موج واز دريا نبود

 

كاش بودي تا زمستان دلم اينچنين پرسوز وپرسرما نبود

 

كاش بودي تا فقط باور كني بعد تو اين زندگي زيبا نبود ..

آره.ای کاش الان و همیشه پیشم بودی و میموندی.

مریم جونم بدونه تو من خیلی تنهام.

غیر از تو که کسی رو ندارم.

خودت میدونی!

خیلی دوست دارم خوشگلم.

 


[+] نوشته شده توسط سعید در 17:33 | |







تورومیخوام

به تو احتياج دارم براي اينكه از من مراقبت كني
به دستانت احتياج دارم چون سرنوشتم را رسم مي كند
به تو احتياج دارم چون چهره ام را روشن مي كني
به قلبت احتياج دارم براي اينكه خوشبختم مي كند
به اطمينانت احتياج دارم براي با تو بودن
به "دوست دارم" تو احتياج دارم چون رويايم را فراهم مي سازد

 


 


[+] نوشته شده توسط سعید در 17:32 | |







به یا اون رور که با هم رفتیم زیارت....

از من نپرس چقدر دوستت دارم

اینجا در قلب من حد و مرزی برای حضور تو نیست

به من نگو که چگونه بی تو زیستن را تمرین کنم

مگر ماهی بیرون از آب میتواند نفس بکشد

مگر می شود هوا را از زندگیم برداری و من زنده بمانم

بگو معنی تمرین چیست ؟

بریدن از چه چیز را تمرین کنم ؟

بریدن از خودم را ؟

مگر همیشه نگفتم که تو هم پاره ای از تن منی ...

از من نپرس که اشکهایم را برای چه به پروانه ها هدیه می دهم

همه می دانند که دروری تو روحم را می آزارد

تو خود پروانه ها را به من سپردی که میهمان لحظه های بی کسی ام باشند

نگاهتت را از چشمم برندار مرا از من نگیر ...

هوای سرد اینجا رو دوست ندارم

مرا عاشقانه در آغوش بگیر که سخت تنهام


[+] نوشته شده توسط سعید در 17:28 | |







....

خدایا....

تورو به حرمت سید سلطان فقیه الدین

تورو به حرمت زیارتی که با هم رفتیم

منو به مریمم برسون


[+] نوشته شده توسط سعید در 17:25 | |