نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





ارزشت

 

 

ارزشت برایم آنقدر هست
 
که حاضرم برای قدمهایت پل عبور شوم 

حتی اگر نگاهت برای لحظه ای به زیر پایت نیفتد
ILOVE YOU
MARYAM


 

 


[+] نوشته شده توسط سعید در 23:14 | |







در کـنار تـو

روزهایـی کـه بـی تـو می گـذرد


گـرچه بـا یـاد تـوست ثـانـیه هـایش


آرزو بـاز می کـشد فـریـاد:


در کـنار تـو می گـذشت٬ ای کـاش!

ILOVE YOU
MARYAM

 


[+] نوشته شده توسط سعید در 22:48 | |







قسم راست

 چه لذتی بالاتر از این

 
:که
 
"اسمت"
 
قسم راست 

...یک نفر باشد
ILOVE YOU
MARYAM
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 22:47 | |







...یک تارمــوی تو

 موهای یک زن خلق نشده


برای پوشانده شدن

یا برای باز شدن در باد

یا جلب نظر

یا برای به دنبال کشیدن نگاه

موهای یک زن خلق شده

برای عشقش

...که بنشیند شانه اش کند , ببافد و دیوانه شود

!عطر مو های یک زن فراموش شدنی نیست

دوست دارم یه بار بشینم موهاتو شونه کنم

؟؟؟یه چند تارش بریزه .بگم اینارو میبینی 

..!!!بگی اره 

منم بگم با همه دنیا عوضش نمیکنم

:دنیــــا فهمـید خیلی حــقیر است وقتی گفتم 

...یک تارمــوی "تــــــــــ♥ـــــــو " را به او نمیدهم
ILOVE YOU
MARYAM

[+] نوشته شده توسط سعید در 18:7 | |







چشم هایت

 ؛نقاشی ات می کنم


، به موهایت پریشانی

، به لب هایت بیتابی

 به چشم هایت که می رسم 

قلم در شراب می زنم

! مستی چشم هایت را می کشم
 
ILOVE YOU
MARYAM
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 15:42 | |







بودنت


آرامش می خواهم

...با طعم ِ بودنت

 

ILOVE YOU

MARYAM


[+] نوشته شده توسط سعید در 15:38 | |







آغوشت

 بوسه هایت


بهشت را معنا می دهند

دستهایت

دور دست آرامش را

حلقه میکنند بر تنم

نفسهایت

عشق را معطر میکنند

و آغوشت...

پرمحتواترین خلاصه ی دنیاست
ILOVE YOU
MARYAM

[+] نوشته شده توسط سعید در 14:3 | |







ستایش تو

برای ستایش تو 

 
 ؛همین کلمات روزمره کافی است

 .همین که "کجا می‌روی؟" ، "دلتنگم"

برای ستایش تو

همین گل و سنگریزه کافی است

.تا از تو بتی بسازم 
ILOVE YOU 
MARYAM

[+] نوشته شده توسط سعید در 13:53 | |







لحظه های دلتنگی

 لحظه های دلتنگی 

تپش بی صدای قلبم را 
در تنهاییم می شمارم 
نمی خواهم اشک هایم از چشمانم جاری شود 
بلکه 
می خواهم بغض گلویم با صدای 
فریاد دلم سر باز کند 
ILOVE YOU
MARYAM

[+] نوشته شده توسط سعید در 13:50 | |







تو را دوست دارم

 تو را دوست دارم 

چو شب پره ای که بر روی دریاچه ی تقره ای 
عشق تمام شب را پایکوبی می کنند 
تو را دوست دارم 
چو قاصدکی که پیغام دوست را در دل خود حبس کرده 
تو را دوست دارم 
چو ستاره ی کم نوری که فاصله ی بین ما را یاد آور است 
تو را دوست دارم 
چو انتظار کرم درون پیله برای پرواز 
ILOVE YOU 
MARYAM

[+] نوشته شده توسط سعید در 13:42 | |







...هنوز هم با شنیدن صدایت دیوانه میشوم


قسمت اعظمی از من در تو گم شده است

...قسمت با شکوهی که دیوانه اش هستم

؟مگر چه اشکالی دارد عاشق خودم باشم

؟مگر چه اشکالی دارد فراموشت نکنم

هنوز هم با دیدن عکسهایت به شوق می آیم

...هنوز هم با شنیدن صدایت دیوانه میشوم
 
                       
 

ILOVE YOU

MARYAM


[+] نوشته شده توسط سعید در 13:29 | |







باتو

 


خورشید دردستانم است

وقتی دستان تو دردست من است

باتودرآسمانها
 
آری باتوبه اوج میرسم
 
مثل اوج پروازپرنده درآسمان...
ILOVE YOU
MARYAM

[+] نوشته شده توسط سعید در 1:3 | |







خرابت شدم

 



آنقدر خرابت شدم که

...

هر کس از کنارم رد میشه

...

:میگه

..

!!!این خراب شده مال کیه
ILOVE YOU
MARYAM

 

[+] نوشته شده توسط سعید در 1:1 | |







عشق یعنی

 عشق یعنی

 
 بعد از یه دعوای مفصل
 
 از روی لجبازی گوشی رو بذاری روی سایلنت 

و بری زیر پتو
 
 بعد هر چند دقیقه یه‌ بار یواشکی
 
 گوشه‌ی پتو رو کنار بزنی و زل بزنی به سقف،
 
 تا ببینی نوری از گوشی افتاده روی سقف یا نه ؟؟؟
ILOVE YOU
MARYAM
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 15:8 | |







نمیــــــــــــدانم

 نمیــــــــــــدانم

 
چــــــــــــــــرا مـــــیان این هـــــــــــمه آدم 

پــــیله کرده ام 

بـــــــــه تـــــــــــــــــو .......
 
شـــاید فقط بـــا تـــــو 

پــــــــــــــروانه میشم ...!
ILOVE YOU
MARYAM

[+] نوشته شده توسط سعید در 14:47 | |







...صدای نفس هایت

؛ اگر کارگردان بودم

 

صدای نفس هایت
 

...موسیقی متن تمام فیلم هایم بود
ILOVE YOU
MARYAM

[+] نوشته شده توسط سعید در 1:14 | |







نگـــــــران نباش

 !  نگـــــــران نباش

 
...چشم های وحشی ِ مرا هیچ نگاه هرزه ای رام نخواهد کرد

 . تو فقط از مرز چشم هایِ دلم ، پا بیرون نگذار
ILOVE YOU
MARYAM
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 1:12 | |







برام هیچ حسی شبیه تو نیست

 برام هیچ حسی شبیه تو نیست.. کنار تو درگیر آرامشم

همین از تمام جهان کافیه.. همین که کنارت نفس میکشم

برام هیچ حسی شبیه تو نیست.. تو پایان هر جستجوی منی
تماشای تو عین آرامشه.. تو زیباترین آرزوی منی


از این عادت باتو بودن هنوز.. ببین لحظه لحظم کنارت خوشه
همین عادت با تو بودن یه روز.. اگه بی تو باشم منو میکشه

یه وقتایی انقدر حالم بده.. که میپرسم از هر کسی حالتو
یه روزایی حس میکنم پشت من.. همه شهر میگرده دنبال تو

ILOVE YOU
MARYAM

[+] نوشته شده توسط سعید در 1:8 | |







خیانت

 گل آفتابگردان را گفتند: 

چراشبها سرت را پایین می اندازی؟ 
گفت :ستاره چشمک میزند، نمیخواهم به خورشید خیانت کنم
ILOVE YOU
MARYAM

[+] نوشته شده توسط سعید در 1:3 | |







موافقین؟؟؟؟

 آدمـــــ هـا کـه " عـوض " می شونـد ...

از " سـلام " و " شـب بـخیـر " گـفتـنشان
مـی شود ایـن را فـهمیـد !
از "بوسه هایشان "
از " حـرف هـا " و " نـگاه هـا "
... ... از گـودال هـای ِ عـمیـقی کـه
بیـن ِ تــو و خـودشان می کـَـنـند
و تـویـش را پُــر از دلیـل مـی کُنـند ....!
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 23:58 | |







....میگرید و میمیرم

. نگاه میکند و نگاهش میکنم 

 
. آه میکشد و آه میکشم 

میخندد و میخندم

....میگرید و میمیرم
ILOVE YOU
MARYAM
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 23:51 | |







لبخند بزن

 

پس لبخند بزن تا زندگی کنم

ILOVE YOU

MARYAM


[+] نوشته شده توسط سعید در 23:48 | |







.....دلم تنگ نگات میشه

 دارم راه میرم  و میخوام


دوباره با خودم باشم

دوباره با خودم تنها 

و تنها با خودم باشم

دارم راه میرم و چشمام

دوباره خیس خیس میشه

دوباره هر نفس هر دم

دلم تنگ نگات میشه

دارم راه میرم و بارون

نمیزاره ... چِشَم وا شه

...نمیزاه که این خیسی

پدیدارِ نگات باشه 

صدای خش خش برگا

 میاد از زیر پام بیرون

دلم میخواد همین حالا 

از این حالم بیام بیرون
ILOVE YOU
MARYAM

[+] نوشته شده توسط سعید در 23:45 | |







واگـــــــــذار شــــــده

... ، قله قاف که سهـل است


،من قله کاف و لام و میم و نون و واو را هم بخاطرت فتح می کنم 

اما تو با تمام دخترانگی ات مرد باش! (میدونم هستی مریمم)

اگر سراغ نگاهت را گرفتند ،بگــــــــو  که واگـــــــــذار شــــــده 
ILOVE YOU
MARYAM

[+] نوشته شده توسط سعید در 23:40 | |







بـــــــادبانـــــــم بـــــــاش

 قـــــــایقت میشـــــــوم 


بـــــــادبانـــــــم بـــــــاش 

. . .بـــــــگذار هر چه حرف پشت سرمـــــــان میزنند مـــــــردم  

بـــــــاد هوا بـــــــاشد
ILOVE YOU
MARYAM

[+] نوشته شده توسط سعید در 23:37 | |







در دست گلی دارم

 در دست گلی دارم،این بار كه می آیم


كانرا به تو بسپارم،این بار كه می آیم

هم هر كس و هم هر چیز، جز عشق تو پالودست

از صفحه پندارم ؛این بار كه می آیم

خواهی اگرم سنجی ،میسنج كه جز مهرت

از هر چه سبكبارم ؛این بار كه می آیم

سقفم ندهی باری ،جایی بسپار آری

در سایه دیوارم ؛این بار كه می آیم

باور کن از آن تصویر ،آن خستگی آن تقدیر

بیزارم بیزارم ؛این بار که می آیم
 
کوروش یغمایی
ILOVE YOU
MARYAM
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 16:21 | |







دنبال خیالت

 پشت این پنجره ها من نگاهم نگران است

از پس این شیشه ها دل به دنبال فرار است

چشمانم سخت به دنبال خیالت
دل بی صاحب من خسته و نالان بی قرار است
ILOVE YOU
MARYAM
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 16:15 | |







با تو ... بودن را دوست دارم

 با تو ... بودن را دوست دارم


...گذر لحظه هایم با تو

...زیباست

دیدن تو

لمس کردن تو

بوییدن تو

...همه زیباست

با تو... تکرار لحظه هایم زیباست

...بی تو... مرگ تدریجی یک رویاست

...مرا ببین و بعد برو

...همچون هفت  سالگی ام که گفتم مرا ببوس و بعد برو

!تا که دلم نگیرد

...گرچه دل تنگ میمانم
ILOVE YOU
MARYAM
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 16:11 | |







می گذرد

 از شیخ بهایی پرسیدند: سخت میگذرد،چه باید کرد؟

! گفت: خودت که میگویی سخت میگذرد ، سخت که نمی ماند
 … پس خدارو شکر که می گذرد و نمی ماند
ILOVE YOU 
MARYAM
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 16:9 | |







  در تاریکی چشمانت را جستم ، در تاریکی چشمانت را یافتم و شبم پر ستاره شد. تو را صدا کردم 


 در تاریکترین شبها ، دلم صدایت کرد و تو با طنین صدایم ... به سویمن آمدی

 ... با دستهایت برای دستهایم آواز خواندی

 ...برای لبهایم با لبهایت برای چشمهایم با چشمهایت 

... با تنت برای تنم آواز خواندی 

 ...من

 با چشمهایم به چشمهایت و با لبهایم به لبهایت انس گرفتم و با تنت انس ابدی 

... چیزی در من شکفت 

 چیزی در من فرو کش کرد و من دوباره در گهواره کودکی خویش به خواب رفتم و لبخند آن زمانیم را باز یافتم  در  من شک لانه کرده بود

  ، دستهای تو چون چشمه ای به سوی من جاری شد

  ...و من تازه شدم و تعیین کردم که

  .یقین را چون عروسکی در آغوش گرفتم و در گهواره ی سالهای نخستین به خواب رفتم

 تو با تنت برای تنم لالایی گفتی ، چشمهای تو با من بود و من چشمهایم را بستم چرا که دستهای تو اطمینان بخش  بود

 صدایت میزنم گوش بده 

                             قلبم صدایت میزند

                                                 شب گرداگرد حصار کشیده است

 و من به تو نگاه میکنم 

                          از پنجره های دلم 

                                               به ستاره هایت 

                                                                نگاه میکنم

 چرا که هر ستاره آفتابی است ، من آفتاب را باور دارم 

 من دریا را باور دارم و چشمهای تو سر چشمه دریاهاست
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 23:3 | |







 


[+] نوشته شده توسط سعید در 15:23 | |







 


[+] نوشته شده توسط سعید در 15:15 | |







 


[+] نوشته شده توسط سعید در 15:13 | |







دلم میخواد

......... دلم میخواد یه وقتایی که ازت خداحافظی میکنم

...... یهو اسممو صدا بزنی
... وقتی میگم جــانم
................ بهم بگی "دوستت دارم"
...! دلم میخواد یهو دلم هـــــُـــــــــــــــــــری بریزه 
ILOVE YOU
MARYAM



 

[+] نوشته شده توسط سعید در 14:59 | |







حرمت

 روزگار میخندی ؟

 … کمی حرمت نگه دار

 !مگر نمیبینی سیاهپوش آرزوهایم هستم


[+] نوشته شده توسط سعید در 14:58 | |







گاهی باید

 گاهی باید خواستُ اعتنا نکرد

گاهی باید خواستُ بیخیال شد

گاهی باید خواستُ گذر کرد

گاهی فقط باید خواست؛

گاهی در اوجِ تمنا باید رفت...

گاهی باید دور بود

گاهی باید گم بود

گاهی باید نبود

آنکه بخواهد، پیدایت میکند ... هرجور!!!


ILOVE YOU

MARYAM


[+] نوشته شده توسط سعید در 14:25 | |







فقط باتوبودن

 برای پروانه شدن 


 

برای پرواز کردن

 

برای رهایی 

 

برای اوج گرفتن تاابرها

 

فقط باتوبودن است

 

باتوماندن 

 

درکنارتومردن 

 

بی تواما همان پیله کرم ابریشم است که می مانم
ILOVE YOU
MARYAM
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 14:24 | |







آرزوهایی پرشور

 برایت رویاهایی آرزو می‏کنم تمام نشدنی

 و آرزوهایی پرشور
 
. که از میانشان چندتایی برآورده شود
 
 برایت آرزو می‏کنم که دوست داشته باشی
 
 آنچه را که باید دوست بداری
 
 و فراموش کنی
 
. آنچه را که باید فراموش کنی
 
. برایت شوق آرزو می‏کنم. آرامش آرزو می‏کنم
 
 برایت آرزو می‏کنم که با آواز پرندگان بیدار شوی
 
. و با خنده‏ ی کودکان
ILOVE YOU 
MARYAM
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 23:9 | |







عطـــــــــــــــــــــــــرتو

 از همین بادی که می آید


می فهمم 

عطـــــــــــــــــــــــــرتو

یک شهر را دیوانه می کند
ILOVE YOU
MARYAM
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 23:8 | |







به تو محدودم

 هرچه بیشتر می گریزم

 
به تو نزدیکتر می شوم
 
هر چه رو برمی گردانم
 
تو را بیشتر می بینم
 
جزیره ای هستم
 
در آب های شیدایی
 
از همه سو
 
.به تو محدودم
 
هزار و یک آینه 

تصویرت را می چرخانند
 
از تو آغاز می شوم
 
در تو پایان می گیرم
ILOVE YOU
MARYAM
 

[+] نوشته شده توسط سعید در 23:5 | |